فیلم بر دروازهی ابدیّت، یک تابلوی تمامنمای هُنری است و اثر خُوشساخت، بیشیلهوپیله و بهغایت مُنسجم و چشمنوازی است که همچون یک بوم آراستهی نقاشی، با نورپردازیهای دلپذیر، فریمهای خُوشخطوخال و کادربندیهای بصری هُنرمندانه، بهراحتی میتواند تماشاگر کمتجربه و حتّی پُختهی سینما را مبهوت و شگفتزده نماید. بر دروازهی ابدیّت، اثر کاملاً بیعیب و نقصی […]
فیلم بر دروازهی ابدیّت، یک تابلوی تمامنمای هُنری است و اثر خُوشساخت، بیشیلهوپیله و بهغایت مُنسجم و چشمنوازی است که همچون یک بوم آراستهی نقاشی، با نورپردازیهای دلپذیر، فریمهای خُوشخطوخال و کادربندیهای بصری هُنرمندانه، بهراحتی میتواند تماشاگر کمتجربه و حتّی پُختهی سینما را مبهوت و شگفتزده نماید. بر دروازهی ابدیّت، اثر کاملاً بیعیب و نقصی نیست زیرا برخی مُشکلات ضمنی در مفهومپردازی روایت، داستانپردازی ساده و کمعُمق و برخی نقایص بهظاهر خلّاقانه و تجربی اما درواقع اعصابخُردکن و اغراقآمیز در سبک فیلمبرداری، مانع از تکامل مُحتوایی ـ ساختاری آن شده است اما بااینوجود، به گمانم بر دروازهی ابدیّت، اثر قابلاحترام، دراماتیک و بهغایت پرداختشدهای ازکاردرآمده است که با روایت دلنشین و دوستداشتنی و درعینحال تراژیک و دلخستهی خود، بهخوبی توانسته است حس ظریف همدلی و همذاتپنداری عاطفی ـ عقلانی تماشاگر را با قهرمان مغموم و سردرگم قصّه از ژرفای درون، زنده کند و همین مسئلهی ساده و بهظاهر پیشپااُفتاده، به گمانم برای شُکوهمند و مُوفّق دانستن شالودهی یک اثر نمایشی هُنری، بهتنهایی کفایت میکند.
ادامه مطلب را از اینجا بخوانید.
منبع متن: gamefa