اولین تجربه‌ی فیلمسازی سعید ملکان سوژه‌ی کنجکاوی‌ برانگیزی داشت: دستگیری عبدالمالک ریگی بر فراز آسمان ایران. بگذریم از این که سعید ملکان مرد پشت پرده‌ی فیلم‌های مهم‌ این سال‌های سینمای ایران است و جریان فیلم‌هایی که با «ابد و یک روز» شروع شدند مدیون او هستند.

در نقد فیلم‌های جشنواره خطر اسپویل وجود دارد. 

واقعیت این است که ناگزیر از مقایسه‌ی فیلم «روز صفر» با «شبی که ماه کامل شد» نرگس آبیار بودیم. به هر حال این که دو فیلم درباره‌ی یک سوژه دو سال متوالی در جشنواره‌ی فجر حضور دارند به معنای اهمیت موضوع است که زاویه دیدهای متفاوت از آن ارائه شده است. فیلم نرگس آبیار به دل خانواده‌ی ریگی می‌رفت و در طول فیلم ما همراه فائزه همسر عبدالمجید ریگی در پاکستان بودیم. فیلم ملکان سراغ نقطه‌ی مقابل رفته یعنی ماموران امنیتی که باید ریگی را دستگیر کنند. اما در حقیقت فیلم ملکان یک اثر فانتزی جاسوسی سرحال از کار درآمده که ربط چندانی به ماجرای ریگی و ماموران امنیتی ایران ندارد.

اگر فیلم نرگس آبیار با همه‌ی نقاط ضعف و قوتش در نهایت اثری ایدئولوژیک محسوب می‌شد که برای اولین‌بار تصویری واقع‌گرایانه از دو برادر ریگی ارائه می‌داد فیلم سعید ملکان شبیه یک فیلم اکشن هالیوودی از کار درآمده که مامور امنیتی‌اش از اتان هانت «ماموریت غیرممکن» تا جیسون بورن سری فیلم‌های «بورن» را در برمی‌گیرد.

موقع دیدن «روز صفر» بهتان سخت نمی‌گذرد. فیلم خوش ساختی است. تماشایی است و اگر فراموش کنید که این قرار است قصه‌ی دستگیری ریگی و یکی از مهم‌ترین عملیات نیروهای امنیتی ایران در سال‌های اخیر باشد، یک فیلم تعقیب و گریزی به سیاق فیلم‌های بدنه‌ی هالیوودی از کار درآمده است.

مشکل دقیقا از این جا نشات می‌گیرد که ما این داستان را می‌دانیم و طرف‌های درگیرش را می‌شناسیم. در نتیجه امیر جدیدی با هیبتی که دارد اصلا با تصور تماشاگر همخوانی ندارد. تیک گردنش خنده‌دار به نظر می‌رسد. دیالوگ‌هایش جوری است که انگار از یک سیاره‌ی دیگر آمده.

به علاوه «روز صفر» فیلم یکدستی نیست. پلان‌های ابتدایی فیلم نماهای عمومی برای معرفی گروهک ریگی است اما در مقایسه با سکانس‌های پاکستان فیلم «شبی که ماه کامل شد» چیز زیادی برای گفتن ندارد. بیشتر تماشاگر را یاد قسمت دوم فیلم «سیکاریو» می‌اندازد. این آدم‌ها بیشتر شبیه قاچاقچی‌های آمریکای مرکزی و جنوبی هستند تا یک گروهک ایدئولوژیک. بعد شیوه‌ی قاب‌بندی سکانس‌های برلین به بقیه‌ی فیلم نمی‌چسبد. بازیگر نقش کارول هم نکته‌ی نچسب فیلم است.

بعد می‌رسیم به ساعد سهیلی که در نقش مالک ریگی خیلی بد است. ساعد سهیلی بودنش از پشت گریم داد می‌زند. حتی راکورد شیوه‌ی صحبت کردنش را خیلی جاها از دست می‌دهد. این جاست که متوجه می‌شوید انتخاب چهره‌ی ناشناس آرمین رحیمیان برای نقش ریگی در فیلم «شبی که ماه کامل شد» تا چه اندازه هوشمندانه بوده است. امیر جدیدی تلاش‌اش را می‌کند تا یک مامور امنیتی متفاوت شبیه هالیوودی‌ها را به تصویر بکشد اما از آن جایی که برای شخصیت‌پردازی‌اش زحمت چندانی کشیده نشده کاراکترش در حد کلیشه باقی می‌ماند. گاهی فیلمنامه‌نویسان او را در موقعیت مضحکی قرار می‌دهند مثل وقتی که همکارش از او می‌پرسد از کجا مطمئن است که ریگی در پرواز قرقیزستان است و امیر جدیدی در جواب قصه‌ی عجیب و غریبی تحویل می‌دهد که قرار است نشان بدهد او چه شخصیت مرموزی دارد.

«روز صفر» یک فیلم ساده‌انگارانه‌ی سرگرم‌کننده است و چیزی بیشتر از آن نیست. تازه با توجه به این که اقتباس از یک ماجرای مهم واقعی است گاهی مضحک هم می‌شود. فیلمی که نباید وقت زیادی صرف تاویل و تفسیرش کنید چون چیز خاص و پیچیده‌ای ندارد.

فیلمی که در اجرای شبه هالیوودی‌اش موفق است و در فیلمنامه‌اش ضعیف عمل می‌کند. سعید ملکان برای مشارکت در فیلمنامه سراغ بدترین گزینه‌ی ممکن رفته است. نقطه ضعف خود فیلم‌های بهرام توکلی فیلمنامه‌شان است. هیچ‌کدام از همکاری‌های ملکان و توکلی هم به موفقیت چندانی دست پیدا نکرده‌اند. این همه اصرارشان بر همکاری قابل درک نیست. خوب بود ملکان برای اولین فیلمش بی‌خیال احتمالا حمایت‌های دولتی می‌شد و اگر همان‌طور که گفته فیلم را با پولی که از دوستانش قرض گرفته ساخته اصلا ماجرای ریگی را وارد قصه نمی‌کرد. یک فیلم آدم بدها و آدم خوب‌ها می‌ساخت شبیه «سیکاریو» و هم به تماشاگر بیشتر خوش می‌گذشت و هم فیلمش تا این اندازه سطحی از کار در نمی‌آمد.

آخرین اخبار و اطلاعات درباره‌ی فیلم‌های مختلف جشنواره را در صفحه‌ی ویژه‌ی جشنواره فیلم فجر ۹۸ بخوانید.

بیشتر بخوانید:
در روزهای جشنواره‌ی فیلم فجر ۹۸ نویسنده‌ی دیجی کالا مگ بشوید

The post نقد فیلم روز صفر؛ جاسوسی که از ایران آمد appeared first on دیجی‌کالا مگ.

منبع متن: digikala